ماهی‌بالی

ماهی‌بالی

بزرگترین شهوت بازیگر تئاتر تجربه کردن است پس نقاشی می کشد عکس میگیرد مجسمه می سازد ساز می زند....
ماهی‌بالی

ماهی‌بالی

بزرگترین شهوت بازیگر تئاتر تجربه کردن است پس نقاشی می کشد عکس میگیرد مجسمه می سازد ساز می زند....

کتاب گذری

 این مطلب را دوست بزرگواری برایم میل کرد بهتر دیدم یک پست به آن اختصاص دهم .

من که از این ایده به وجد آمدم و از امروز شروع میکنم


جا گذاشتن کتاب در مکان‌های عمومی رفتاری است که اکنون در ایتالیا و فرانسه هم رو به فزونی گذاشته.


     کسی که کتابش را در مکانی عمومی  رها می‌کند، هویت خود را آشکار نمی‌کند و ادعایی هم بابت قیمت کتاب ندارد، اما یک درخواست از خواننده یا خوانندگان احتمالی بعدی دارد:

     شما نیز بعد از خواندن کتاب، آن را در محلی مشابه قرار دهید تا دیگران هم بتوانند از این اثر استفاده کنند.

      رول هورنباکر نخستین کسی بود که این حرکت را انجام داد.

     او یک فروشنده کامپیوتر در ایالت میسوری امریکا بود و نام این رفتار را      Book Crossing          گذاشت؛ یعنی کتاب در گردش.

     در فرانسه کتاب‌های در حال گردش از 10 هزار جلد فراتر رفته است. این رفتار جدید را می‌شود به نوعی "کمپین کتابخوانی" یا "کمپین به اشتراک گذاشتن کتاب" در نظر گرفت؛ کمپینی که می‌تواند به مثابه یک پروژه فرهنگی قابل تامل باشد.

     حالا رفتار مذکور به قدری در غرب رواج یافته که کم‌کم از ترکیه نیز سر درآورده است.

     یکی از دوستان سفر کرده به ترکیه می گفت  :  در یکی از شهرهای ساحلی ترکیه  کنار دریا قدم می‌زدم که کتابی روی شن‌ها توجهم را جلب کرد. فکر کردم حتما صاحب کتاب‌ فراموش کرده آن را با خود ببرد. برش داشتم و همین‌که چشمم به صفحه اولش افتاد؛  از خوشحالی در پوست خود نگنجیدم !!!

     در صفحه اول کتاب یک نفر متن زیر را نوشته بود:

     من این کتاب را با علاقه خواندم و آن را در همان مکانی که به آخر رسانده بودم رها کردم. امیدوارم شما هم از این کتاب خوش‌تان بیاید. اگر از آن خوش‌تان آمد بخوانید و گرنه در همان نقطه‌ای که پیدایش کرده‌اید، بگذارید بماند اگر کتاب را خواندید شماره‌ای به تعداد خوانندگان اضافه کنید و با ذکر محل پایان مطالعه، در جایی رهایش کن

     در همان صفحه دستخط سومین خواننده توجهم را جلب کرد: خواننده شماره سه در ترکیه.

     پس تا به‌حال سه نفر که همدیگر را نمی‌شناسند این کتاب را خوانده‌اند. طبق اصلاعات موجود در همان صفحه، خواننده اول کتاب را در استانبول و خواننده دوم در شهر بُدروم مطالعه‌ی آن را به پایان رسانده و رهایش کرده بود.

     برای این سنت جدید کتابخوانی سایت اینترنتی‌ای راه‌اندازی شده تا علاقمندان بتوانند با عضویت در آن به رهگیری کتاب‌هایی که رها کرده‌اند، بپردازند.

     توصیه می‌کنم سری به سایت  bookcrossing.com بزنید.

     طبق اطلاعات موجود در حال حاضر بیش از 2 میلیون و 500 هزار جلد کتاب که اطلاعات‌شان در این سایت ثبت شده در حال گردش هستند.

     هدف گردانندگان سایت یاد شده، تبدیل کردن دنیا به یک کتابخانه‌ی بزرگ است.

     بیایید ما هم این فرهنگ را در شهر و کشور خود پایه گذاری کنیم وچه زیباست که با تلاش و تبلیغ و فرهنگ سازی  شهرما (بندرعباس)  بعنوان اولین شهری در ایران باشد

     که این فرهنگ رواج یافته و آن     را به سراسر کشور گسترش داده.

     اگر همه همت نماییم : از این به بعد اگر در پارک   ،  مدرسه ، در لابی هتل  ، یا سالن انتظار سینما

      کتابی را پیدا کردید  ، تعجب نکنید چون ممکن است با یک جلد "کتاب در گردش" روبرو شده باشید...




------------------------------

--------------------------------------------



     فقر  همه جا سر میکشد ...

     فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ...

     فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ، طلا و غذا نیست  ...

     فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ...

     فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...

     فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...

     فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...

     فقر ،  همه جا سر میکشد ...

     فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

     فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است

               دکتر شریعتی

                  =======================

                          این ایمیل را اگر مایل به ترویج این فرهنگ هستید به دوستان خود ایمیل نموده واین کار را از همین امروز شروع و اولین کتاب را بنام خود به گردش در آورید.. بزودی سایتی برای همین کار راه اندازی خواهم نمود .

                      حمیدرضا حاجی زاده

                                          سی و یکم شهریور هزارو سیصدو هشتاد و نه