به بهانه سفر به حاجی آباد
اگر چه مردم شمال هرمزگان سالهاست به سمت سواحل استان خصوصا شهر بندرعباس مهاجرت کرده اند اما فرهنگ آن منطقه همچنان ناشناخته ماند است . خب قسمتی از این آشنا سازی به عهده فعالان فرهنگی بوده و با وجود این که آن منطقه هنرمندان ؛ پژوهشگران و روزنامه نگاران شناخته شده ای در جامعه فرهنگی استان دارد ولی تا کنون برای معرفی فرهنگ و تاریخ مناطق شمالی استان اقدامی نکرده اند یا هم تلاششان نا موفق بوده.
مطلب زیر نوشته یکی از هنرمندان آن سمت و سو با تخلص (( ضجه )) است خود او می گفت این اسم خیلی رو و شعاری است ولی آن را دوست دارد زیرا هر وقت کارهای خود را برای زنده یاد ابراهیم منصفی می خواند سؤال و در واقع نقد رامی این بود که چرا اینقدر ضجه می کنی ؟ و اینگونه این نام برای او عزیز است. (ضجه) می گوید این متن را تحت تاثیر تلاش ناموفق یک رزمنده قدیمی برای سبز کردن زمینهای گهکم نوشته است.
ضرغام کوچه ای بود که همه خانه ها به او ربط داشت
پاهای سرکشی که آرام نمی گرفت
با رد پایی که از سر کفشها بیرون پرید
تنها کسی که توی جنگهای صلیبی نمرده بود
ضرغام بود که به اندازه حجم یک بیل دست داشت
می گفت خواب دیده است با یک کبوتر گرسنه
می شود روی شکم مزرعه پا گذاشت
از رگهای تزریقی زمین چه سخت آب گرفت
تا مشتی گندم زیر چشم بیابان کبود کند
اما گهگمی که هیچ وقت صبح نداشت
یک شب به احترام شته خواب رفته بود
ضرغام پیامبری که شکست خورد
دستی که معجزه درخت را بلد نشد
می گفت:گفتم که آشنا سرش نمی شود
این خاک همیشه غریبه پرست بوده است
شانی اگر همیشه سر کوچه ها چرت می زند
گوچا اگر همیشه پیراهنش خاکی است
دستان طارمی اگر پینه بسته بود
تنها دلیلش این است که برای خودی کار نمی کند
تنها دلیلش این است که
خدا حاجی آبادی است
سلام
یه سر به من بزن ماهی (د ستی که پینه بسته تا نانی سر سفره جوجکانش ببرد بوسه بایدش )
وطنم پاره ی تنم!
لرزیدم
په اغی طوو...
با پیگیری های شبانه روز دوستان گمنام صاحب دو وبلاگ افشاگر مشخص شد......
قصد داریم برخوردی نکنیم جز به شیوه خودش.
سلام عمو ممد.ما هم هستیم.http://3art.blogfa.com
خوشحالم که سرو کله تو پیدا شد. چرا اینقدر دیر مرد حسابی
سلام
اگه برات امکان ایشه به مه با اسم خودم لینک بکن
ممنونتم
به روی چشم به شرط بیمه عینک
ما هم همین طور.....
به وبلاگت سر زدم فکر می کنی با این کارها مشکلی حل میشود
در اندازه ی یک حجم بیل داشت- این خیلی داشت است
سلام محمد عزیز
جالب بود.
موفق باشی.
سلام
سر بزنید خوشحال میشویم
سلام امنادونست ای صفحات ازان شمان محمدجان وگرنه زودترازیشو بهت سرمزه
شعرزیبایین فراوان لذت بخشن
جمع دوربینمی شود درابین/تصویربردارمیشود مدرب
سلام. ماهی بالی و آقای ضجه.
از رگهای تزریقی زمین چه سخت آب گرفت
دستی که معجزه درخت را بلد نشد
این خاک همیشه غریبه پرست بوده است
خیلی عالیه.
فکر می کنم خدا همه جا آبادی است.
راستی اردی بهشت عالی بود. برای آخرش یه ایشالله میگم!
آخرش هم اگه خاستی یه سر بزن به ما !
ازلطفتون سپاسگذارم ولی باید اشاره کنم مطلب اردیبهشت در واقع یک شکل امروزی شده از آغاز کتاب زرتشت است ومطلب دستی که... از ضجه است
خوش بود در آخر من خیلی خوش آمد. ضجه هایم را ببرم حاجی - آبادش کند.
سلام
متشکرم از خبر خوبت عالی بود مثل خودت سر ظهری کیف کردیم