نقشهایی از خاک و افسانه در دنیای راز آلود آیین های جنوب
همراه با موسیقی و آوا
روایتی از زار با خاکهای رنگی جزیره هرمز
در فرهنگسرای نیاوران
تهران 31 مرداد ماه 1387
بابا اینها خاک خورشیدند
دریا این را وقتی به ستاره ها نگاه می کرد گفت.
سالها گذشت و دختر کوچک من بزرگتر شده در کلاسهای ستاره شناسی شرکت کرده و شاید پیش خود فکر می کند بداند خورشید، ستاره ها و سعت کهکشان چیست اما باز هم در مسیر زندگی او ناشناخته هایی قرار می گیرند آیا باز هم آنها را با دانسته های ذهنی خود ترجمه خواهد کرد. همانطور که اجدادش هزاران سال پیش ناشناخته ها را به عناصر عینی و قابل لمس نسبت می دادند.
به آب آبی بزرگ دریا به آتش گرمی خورشید سرزمینهای جنوبی به باد نادیدنی زندگی بخش به خاک نزدیکترین عنصر هستی به انسان و حاصل برخورد هر یک از این عناصر با دیگری چه چیزی می تواند باشد.
ندیده ای وقتی آب را بر آتش می ریزی خاک را به باد می سپاری. رقص نخستین آموزه انسان از هستی. زیرا که از برخورد دو عنصر متضاد همیشه حرکت و پویایی ایجاد می شود.
پس آدمی صدا و سکوت را به هم آمیخت موسیقی شد به رقص آمد زیرا که انسان جمع اضداد است.
عکس ها : ایمان کیخا / غلامرضا رحیمیان
با تشکر از : عدنان انصاری . محمد رضا کاظمی . رضا دبیری نژاد . طیبه شنبه زاده . مهندس قائدی .